نوشته: سیده تحسین عابدی؛ سخنگوی دولت ایالت سند، معاون دبیر اطلاعات بخش بانوان کراچی
صدها سال پیش، در ریگزار سوزان کربلا، فصلی رقم خورد که تا ابد مرز میان حق و باطل را مشخص کرد. امام حسین علیهالسلام نه برای کشورگشایی، جاه و جلال یا تصاحب زمین، بلکه برای اصول، عدالت و حقیقت جان خود را فدا کرد. شهادت او این پیام روشن را به تاریخ داد که شناسنامهی یک مسلمان حقیقی، سر فرود نیاوردن در برابر باطل است؛ حتی اگر تنها باشد. امروز بازتاب همان پیام کربلا را در رفتار جمهوری اسلامی ایران میتوان شنید.
در زمانی که بسیاری از دولتهای اسلامی درگیر مصلحتاندیشیها، منافع زودگذر و سکوتهای دیپلماتیک بودند، ایران راهی را در پیش گرفت که امام حسین علیهالسلام نشان داده بود. استراتژی نظامی اخیر ایران، جهان را به شگفتی وا داشت. با وجود تحریمهای اقتصادی، انزوای جهانی و چالشهای داخلی، ایران با صدایی رسا در حمایت از مظلومان فلسطین ایستاد.
همان صدایی که بسیاری از حاکمان سعی در خاموش کردن آن داشتند. ایران نهتنها اسرائیلِ مجهز به پیشرفتهترین سلاحهای مدرن را در میدان نظامی به چالش کشید، بلکه در جبهه فکری نیز بر آن پیروز شد. این فقط یک اقدام نظامی نبود، بلکه انعکاس عملی روح کربلا بود.
این نبرد فقط جنگ موشکها و پهپادها نبود، بلکه آزمونی برای وجدان، حقگویی و غیرت امت اسلامی بود. ایران به جهان یادآور شد که قدرت تنها در تانکها نیست، بلکه در اندیشه نیز نهفته است. اقدام مستقیم ایران علیه اسرائیل، آن را بار دیگر پرچمدار همان کاروانی کرد که از کربلا آغاز شده بود. اگرچه بسیاری از حاکمان عرب سکوت کردند، اما دلهای امت با ایران به تپش درآمد.
از ترکیه، لبنان، یمن، عراق، سوریه و پاکستان گرفته تا سراسر جهان اسلام، میلیونها مسلمان، با قلب و زبان، شجاعت ایران را ستودند. از مساجد تا شبکههای اجتماعی و راهپیماییها، فریاد "لبیک یا اقصی" گواهیست بر بیداری امت. پیروزی ایران، تنها یک دستاورد نظامی نبود، بلکه نشانهای از بیداری امت اسلامیست.
دیگر سؤال این نیست که اسرائیل چقدر نیرومند است، بلکه این است که چه کسی بر حق است؟ ایران این پرسش را زنده کرد و پاسخ آن را به وجدان جهانی واگذار نمود.
اگر امروز ایران تنها ایستاده و باطل را به زانو درآورده، پس باید اندیشید که اگر امت اسلام در یک صف قرار گیرد، صحنه چگونه خواهد بود؟ آیا آن زمان دور است که هر فلسطینی مظلوم نهتنها فریاد بلکه یاری عملی دریافت کند؟ آیا روزی خواهد آمد که هر کشور اسلامی بر اساس اصول تصمیم بگیرد، نه بر اساس مصلحت؟ همهی اینها ممکن است، اگر ما روح حقیقی کربلا را درک کنیم. روحی که ملت و رهبری ایران نهتنها درک کردهاند، بلکه آن را در برابر دیدگان جهانیان زنده نگاه داشتهاند.
روزی بود که صدای مظلوم خاموش میشد و جهان تنها نظارهگر بود. اما امروز، با اقدامات اخیر ایران، نهتنها اسرائیل لرزید، بلکه امت اسلامی نیز بیدار شد و سکوتی که سالها حکمفرما بود، اکنون فریاد شده است.
وقتی ایران وارد میدان شد، بسیاری آن را اقدامی تنها و منزوی میدانستند، اما خیلی زود روشن شد که بیداری دلها، همراهی زبانها را نیز به دنبال دارد. مسلمانان پاکستان، ترکیه، عراق، لبنان، یمن، سوریه و حتی مسلمانان اروپا و آمریکا، از طریق شبکههای اجتماعی، راهپیماییها و بیانیهها صدای خود را به حمایت از ایران بلند کردند. شعار "لبیک یا اقصی" در گوشه و کنار جهان طنین انداخت.
درحالیکه برخی از حاکمان عرب در حصار مصلحت باقی ماندند، ملتهایشان از موضع شجاعانه ایران تأثیر گرفتند. این یک انقلاب فکری بود که ریشه در روح کربلا داشت. مردم به این درک رسیدهاند که سیاست گذراست، اما حمایت از مظلوم حقی ابدیست. اسرائیل که خود را شکستناپذیر میدانست، این بار نهتنها در جبهه نظامی بلکه در عرصه بینالمللی نیز دچار تزلزل شد.
حملات متقابل ایران ثابت کرد که سامانههای دفاعی اسرائیل، تنها در تبلیغات قدرتمندند، نه در میدان واقعی. در پی آن، افکار عمومی جهان نیز تغییر جهت داد. روزنامهنگاران، اندیشمندان غربی و حتی برخی فعالان یهودی صلحطلب، سیاستهای جنگطلبانه اسرائیل را زیر سؤال بردند. "آیا استفاده بیرویه از قدرت، تضمین صلح است؟" این پرسشی بود که رسانههای جهانی به آن پرداختند.
این دستاورد، بیش از آنکه پیروزی نظامی باشد، یک پیروزی فکری برای ایران بود. نوری در دل امت اسلامی روشن شد؛ نوری که پس از دههها، با چنین وضوحی درخشید. پایداری ایران، مسلمانان را به یاد کربلا انداخت.
تنها تفاوت در این بود که اینبار، میدان ظلم نه ریگزار، بلکه آکنده از سپرهای موشکی، پهپادهای نظامی و جنگ رسانهای بود. اما اصل همان بود: "برای حق بایست، حتی اگر تنها باشی." جوانان پاکستان نیز این حرکت را با تمام وجود تحسین کردند. کمپینها، ویدئوها، اشعار و تحلیلها در حمایت از ایران در فضای مجازی گواهیست بر اینکه نسل نو تنها تماشاگر نیست، بلکه با نور وجدان خود سخن میگوید، حقیقت را بازمیشناسد و از ریا بیزار است.
ایران فقط موشک پرتاب نکرد، بلکه در ذهن امت، درهایی گشود و سؤالاتی مطرح کرد: آیا ما برای همیشه خاموش خواهیم ماند؟ یا روزی باطل را به چالش خواهیم کشید؟
کربلا، تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه میراثی فکریست که در هر عصر، انسان را به سر نهادن در برابر باطل، نهیب میزند. شهادت امام حسین علیهالسلام به امت آموخت که شمار، سلاح، قدرت و سلطنت، همه در مرتبه دوماند؛ اصل، ایستادن برای حقیقت است. مقاومت امروز ایران، تداوم همان حسینیت است. همان درسی که امام حسین علیهالسلام در سال ۶۱ هجری با ایستادن در برابر نظام یزیدی به جهان آموخت، امروز از سوی ملت و رهبری ایران در عمل تکرار شده است.
حتی اگر دشمن به سلاح هستهای مسلح باشد، رسانههای جهانی در اختیارش باشند و از حمایت قدرتهای بزرگ برخوردار، اما اگر ایمان استوار باشد، نیت پاک باشد و مسیر حسینی باشد، پیروزی دیر باشد، اما حتمی است.
در کربلا، امام حسین علیهالسلام تنها بود، یاران اندک و منابع محدود، اما اندیشه کامل بود. امروز نیز ایران، با وجود فشارهای جهانی، تحریمها، بحرانهای اقتصادی و مشکلات داخلی، در برابر باطل ایستاده است؛ بر همان اصلی که در کربلا تثبیت شد: "مرگ با عزت، بهتر از زندگی با ذلت است."
در کربلا، آب بسته شد، امروز بر ایران اقتصاد بسته میشود. در کربلا، اهل حق را به تسلیم واداشتند، امروز ایران را میترسانند. اما نتیجه همان است: باطل نومید، و حق سرفراز.
جرأت ایران فقط در سطح نظامی نیست، بلکه در جبهه فکری نیز تجلی یافته است. ایران، دنیای اسلام را وادار کرده تا بیاندیشد: آیا با سکوت میتوان از مسئولیت شانه خالی کرد؟ آیا حمایت از مظلوم، فقط در قالب سخن باید باشد؟
آیا زمان آن نرسیده که بهای گفتن حق را بپردازیم؟ یکی از ویژگیهای کربلا این بود که هر فرد، نشانهای از حق بود. کودکان، جوانان، سالمندان، بانوان؛ همه نقش داشتند. در ایران نیز چنین است. از پیر تا جوان، از مرد تا زن، همگی در حمایت از فلسطین به میدان آمدهاند.
این مقاومت، فقط از آنِ دولت نبود، بلکه خروش یک ملت بود. این وحدت و روحیه، روح حقیقی کربلا را زنده کرده است.
بیراه نیست اگر بگوییم: "حسینیت، یک اندیشه است که متعلق به هر انسان آزادهایست" و ایران، نهتنها این اندیشه را به یاد آورد، بلکه آن را در برابر جهانیان زنده نگه داشت.
ایران، با نادیده گرفتن فشار جهانی و پاسخ قاطع به اسرائیل، پیروزی یک نظریه را رقم زد؛ نظریهای که در هر عصر و در کنار هر مظلوم، زنده است. بزرگترین نمونهی این نظریه، کربلاست. استقامت ایران، دنیای اسلام را در برابر آینهای قرار داد؛ آینهای که پرسشی در دل دارد: اگر یک ملت، در سایه تحریم، انزوا و تهدیدات نظامی میتواند برای حق بایستد، پس دیگر امتها چرا نمیتوانند؟
آیا روزی خواهد رسید که ما نهتنها در برابر دشمن مشترک، بلکه برای هدف مشترک متحد شویم؟ آیا میتوانیم به امت واحدهای بدل شویم، نه فقط در عقیده، بلکه در عمل؟ اقدامات ایران، توازن قدرت در جهان را دگرگون کرده است. اسرائیل که روزی شکستناپذیر تصور میشد، امروز در موضع دفاعی قرار دارد. غربی که همواره حامی اسرائیل بود، اکنون با پرسشهای مردم خود روبهرو شده است.
اکنون صفآرایی جدیدی شکل گرفته که نه بر اساس مذهب، بلکه بر پایه عدالت، اصول و استقامت است. در این جنگ فکری نوین، تنها ملتهایی سربلند خواهند شد که با وجدان خود همراه باشند.
ایران پیامی روشن داده است: پیروزی فقط در میدان جنگ نیست، بلکه در روایت، حقیقت و حمایت مردمی نیز نهفته است. پاکستان، کشوری که بر شعار "لا اله الا الله" بنا شده، امروز در یک پیچ تاریخی ایستاده است. ملت ما از سیاست ایران حمایت میکنند، نسل جوان به نماد بیداری در فضای مجازی بدل شده، اما اکنون نیاز است که از محکومیتهای رسمی فراتر رفته، به سمت موضعگیری مشترک، دیپلماسی هدفمند و همکاری عملی حرکت کنیم.
مانند پاکستان، مردم دیگر کشورهای اسلامی نیز بیدار شدهاند. آنان از حاکمان خود نهتنها دعای صلح، بلکه ایستادن در کنار مظلوم را انتظار دارند. پیام کربلا محدود به ماه محرم نیست و مقاومت ایران، صرفاً جغرافیایی نیست. این دو، بخشی از یک حرکت پویاست؛ حرکتی که به ما میآموزد سکوت در برابر ظلم، خود ظلم است و فداکاری در راه حق، نهایت عزت است.
امروز، زمان آن رسیده که ما نیز جزئی از این حرکت باشیم؛ با قلم، با صدا، با اندیشه و با قلبمان. اگر همه ما بر اصول بایستیم، امید برای هر مظلوم و زنگ هشدار برای هر ظالم خواهد بود. مقاومت اخیر ایران، تاریخ را بیدار کرده و به ما یادآوری نموده که رهروان راه حق، هرگز تنها نمیمانند. وارثان کربلا هنوز زندهاند.
لینک اصلی مقاله از روزنامهی جنگ
نظر شما